دلنوشته هاي من براي دخترم

دفاع از پايان نامه م

دختر گلم سلام من دانشگاه رو با تو شروع کردم و بسیار متفاوت: در عرض یک هفته فهمیدم که باردارم و دانشگاه هم ارشد قبول شدم . ترم اول باردار بودم ترم دوم و سوم تو نوزاد بودی. ترم چهارم و پایان نامه تو مریض شدی مجبور شدم دورکار بشم و کارم عقب افتاد . ترم پنجم تونستم با هر بدبختی بود دفاع کنم. برای پایان نامه م مشکل زیاد داشتم دایی امید خونه ما بود و سر کار می رفت باید به کاراش رسیدگی می کردم و براش پخت و پز می کردم . تو خونه بودی و خودت کلی رسیدگی متفاوت  نیاز داشتی . دورکار بودم و کارهای اداره رو باید می رسوندم. کارها و تمیزی خونه هم یه طرف. دیگه به مرز جنون رسیده بودم دلم نمی خواست بیشتر از این عقب بیافتم . بابات هم اک...
12 اسفند 1391
1